ویلی در سکوت ساحل مهآلود، میان خاطرات ...
🎙 "آقا بزرگ"؛ روایت یک خانه، یک تاریخ،...
شدی عین اون پرندهای که پرواز میکنه ام...
آن سوی آینههای تار
...چشم
کدوم فصل رو دوست داری؟ بذار پس اون آسمو...
از میان بیابانی بزرگ دو جاده میگذشت. ا...
از بین اون سی و دو نفر نوجوون نکبتی، ما...
+تا لحظه آخر داغی نمیفهمی...روز آخر که...
🍁هیس... گوش بده... فقط گوش بده... ما ...
نویسنده: امیرعلی مهاجری<...
دوباره گفت: این روزا دیگه تو...
از قطار پیاده شد. صدای همهمه...
سرم را چرخاندم و به پنجره بزرگ عمارت نگاه کردم....
با اینکه تا حالا قایق سوار نشده بودم و ...
با تعجب به او ...
زمان، این نویسندة بیرحم قرار بود با جل...
هوای گرفته و بارانی نوید فصل پاییز را م...
آخرین صدا
<...
هیچ وقت از بارون فرار نکردم. تا صدای با...
بهراستیکه پنهان و گمشدهایم به امید ...
یبار هم از سردرد تا صبح ناله میکرد، هر...
جمعیت که از رقص های پارتیزانی و نامن...
اولین بار بود که میدیدیم حامد وسط جا...
اصلا خود من، مگر چقدر به پدرم افتخا...
گیر افتادم ...
حوالی گندمزار...
...
📻 تمام آن روزهای زیبا<...
🎧🎧
به راستی، تو با من چه کردی…؟
ت...
آره واسه منم سواله.... چجوری میشه آ...
آرام برانیم، بی هیچ عجله ای…
تصویر چشمانم را میخواهم با تو شریک شوم...
�...
نویسنده: امیرعلی مهاجری
گوینده: رضا جعفرپ...
بعد از اون بازی قاسم با چشمای پر از خونش توو صو...
بابا بزرگ همیشه می گفت: "تولد توی جداییه موسی، ...
"زیستن در حاشیهی زمان، شنیدن آنچه ناگفته ماند – رادیو تاسیان" / به قلم امیرعلی مهاجری
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است