توضیحات
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۲۸۶فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاندوش با من گفت پنهان کاردانی تيزهوشو از شما پنهان نشايد کرد سر میفروشگفت آسان گير بر خود کارها کز روی طبعسخت (میگیرد) میگردد جهان بر مردمان سختکوشوان گهم درداد جامی کز فروغش بر فلکزهره در رقص آمد و بربط زنان میگفت نوشبا دل خونين لب خندان بياور همچو جامنی گرت زخمی رسد چون چنگ آیی در خروشتا نگردی آشنا زين پرده رمزی نشنویگوش نامحرم نباشد جای پيغام سروشگوش کن پند ای پسر و از بهر دنيا غم مخورگفتمت چون در حديثی گر توانی داشت (گوش) هوشدر حریم عشق نتوان دم زد از گفت و شنیدزان که آنجا جمله اعضا چشم بايد بود و گوشبر بساط نکتهدانان خودفروشی شرط نيستيا سخن دانسته گو ای مرد (بخرد) عاقل يا خموشساقيا می ده که رندیهای حافظ فهم کردآصف صاحب قران جرمبخش عيبپوشSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations