به نظرم این داستان بسیار به زندگی ما نزدیک است و با اندکی تامل میتوانیم رابطه ی آن را با زندگی روزمره خود درک کنیم. همه ی افراد یک شهر تبدیل به کرگدن می شوند و در نهایت یک نفر کماکان انسان می ماند، سوالات و ابهامات
و آرزو هایی که برای این یک نفر در پایان باقی می ماند اوج کار و شاهکار نویسنده است.
دنباله رو بودن، همرنگ جماعت شدن و ... آیا درست است یا غلط؟
آیا همیشه باید مثل همه بود؟
آیا مسیری که اکثر مردم در آن قرار دارند مسیر درست است؟
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
اولین نفر کامنت بزار
داستان کوتاه نامزد و مرگ اثر ژیل پرو، داستان زن...
خواندن آثار سلینجر مانند پازلی است که باید قطعا...
داستان کوتاه پالاس هتل تاناتوس داستانی کوتاه نو...
تقدیم به بهروز وثوقی ...
کلهکدو گفت ...
ماه رمضان و روزه و نماد های مشترکی برای همه ی م...
این داستان کوتاه برخلاف داستانهای کوتاه متداول...
این داستان کوتاه برخلاف داستانهای کوتاه...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است