وقتی بیدار شد، دیگر انسان نبود – اپیزود هفتم پادکست دکتر طاعون دربارهٔ «مسخ»

اپیزود هفتم: “مسخ” اثر فرانتس کافکا

به دنیای عجیب و تاریک “مسخ” خوش آمدید؛ جایی که یک صبحگاه معمولی تبدیل به کابوسی بی‌پایان می‌شود. در این اپیزود از پادکست “دکتر طاعون”، به بررسی یکی از شاهکارهای ادبیات مدرن، “مسخ” اثر فرانتس کافکا، می‌پردازیم. سفری به درون ذهن گرگور زامزا، مردی که یک روز به طرز عجیبی در هیئت حشره‌ای غول‌پیکر از خواب بیدار می‌شود.

در این قسمت، تحلیل عمیقی از این رمان کوتاه خواهیم داشت و به سؤالاتی پاسخ خواهیم داد که کافکا در پس این داستان تاریک و فراواقعی پنهان کرده است: آیا مسخ شدن گرگور تنها یک دگرگونی جسمانی است؟ چه نمادها و مفاهیمی در پس این روایت وجود دارد؟ و آیا در این سرنوشت شوم، امیدی هست؟

برای طرفداران ادبیات داستانی، فلسفه و علاقه‌مندان به کاوش در ژرفای روان انسان، این اپیزود فرصتی است تا نگاه تازه‌ای به این اثر جاودان داشته باشند. با ما همراه باشید!

معرفی کتاب: داستان کوتاه مسخ اثر فرانتس کافکا

آهنگ های استفاده شده:

Late and Soon - Max Richter

Life Time - Rassokhin Vadim Yurievich

Time - Hans Zimmer

Funeral - Andrew Kierszenbaum